-
- فارسی
قدیمیترین اسناد نوشتاری که در زمینهی شیراز و تاریخ ساخت آن اشاره دارند، مربوط به الواح گلی پارسه هست که کلمات “شی رازی ایش” را نشان میدهند.
محققان اعتقاد دارند که ساخت و ساز شیراز در دوران هخامنشیان صورت گرفته و به عنوان یک کارگاه ساخت برای پارسه در نظر گرفته شده است. شیراز در گذشته پایتخت ایران بوده و در چهار دوره (دیلمیان، اتابکان، آلالینجو، آلمظفر، دوره زند) پایتخت ایران بوده است. شهر شیراز با مساحت ۱٬۲۶۴ کیلومتر مربع و شکل مستطیلی در جنوب غرب ایران قرار دارد. همسایگان شهر شیراز شهرهای مرودشت و سپیدان در شمال، سروستان و خرمه در شرق، کاوه و فیروزآباد در جنوب و کازرون در غرب هستند. شیراز از چهار سو توسط کوه پوشیده شده که به زیبایی این دشت تاریخی و آب و هوای معتدل آن افزوده شده است.
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی (متولد ۷۰۵ هـش)، معروف به لِسانالغیب، ترجمانالاسرار، لِسانالعرفا و ناظمالاولیاء، به حافظ مشهور است. وی شاعر فارسیزبان برجسته ایرانی است.
پدر حافظ پیش از اینکه بتواند پسرش را بزرگ کند، درگذشت. حافظ ادامه داد تا در کنار معلمان بزرگ آن دوران مانند سید شریف جرجانی و ابوعبدالله قوامالدین در شیراز، دانش در علوم و ادبیات را جذب کند. سپس وارد عرصه عرفان شد. او کل قرآن را حفظ کرده به همین دلیل او را حافظ مینامند. دیوان حافظ بیش از شش هزار بیت شعر دارد که شامل قصیده ها، غزلها، دوبیتی ها، رباعیات و مثنوی میشود. مشهورترین آثار او، شعرهایش هستند.
حافظ یکی از شاعران مشهور قرن هشت هجری قمری است که هشت ستون که در حافظیه ساخته شده سمبلی از آن قرن است و از طرف دیگر این هشت ستون به معنای هشت درگاه است در واقع بهشت هشت دروازه دارد که هشت دروازه به روی حافظ باز شده است. پس از درگذشت او، دیوان او به زبانهای مختلف در سراسر جهان منتشر شد. بدون شک میتوان گفت که در هر خانه ایرانی و کنار قرآن کریم، یک جلد دیوان حافظ قابلمشاهده است. حافظ شیراز را بسیار دوست داشت؛ اما یکبار به دعوت پادشاه هندوستان، تصمیم میگیرد سفری به این سرزمین انجام دهد. اما هنگام مواجه با دریای متلاطم، احساس ترس و ناامیدی میکند و از ادامه سفر منصرف شده، به وطن خود، فارس، باز میگردد. برای بار دوم، او به دعوت از حاکم یزد، به سفری به یزد میپردازد. در آغاز، روزهای خوبی را در این شهر سپری میکند، اما به تدریج اوضاع تغییر کرده و او به یک دیکتاتوری مواجعه میشود. این دیکتاتوری در مدرسهای که در آغاز به نام علم و دانش شناخته میشد، به نام زندان سلیمان حافظ را در این زندان محبوس میکند. پس از آزادی، حافظ به فارس باز میگردد و باقی عمر خود را در شیراز سپری میکند.
دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت
رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم
حافظ در دوران حکومت آلاینجو (۷۱۳ – ۷۳۴ هـش)، مظفریان (۶۹۲- ۷۷۱ هـش)و تیموریان (۶۸۵-۸۸۵هـش) زندگی کرد و نیکوییهای آن دوران را در اشعار خود توصیف کرد. در زندگی طولانی او که 65 ساله بود، هفت پادشاه در شیراز حکومت کردند. پس از درگذشت او در سال ۷۶۸ هـش، در گلگشت مصلا شیراز دفن شد و امروزه چیزی از آن گورستان باقی نمانده است.
بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت کنار آب رُکنآباد و گُلگَشت مُصَلّا را
در آن دوره، نماز به طور مستمر در حافظیه برگزار میشد و به تدریج مردم عامه و اشراف جامعه وصیت میکردند که در زمان فوت خود، قبر آنها در نزدیکی حافظ قرار گیرد. این پدیده باعث تحول حافظیه به یک گورستان بزرگ شد.
در دوران کریمخان زند (۱۱۲۹-۱۱۵۷هـش) سال ۱۱۵۲هـش آرامگاه عظیم و شگفتانگیز حافظ بنا شد. این آرامگاه شامل چهار ستون یکپارچه بود که تفاوت آن با دیگر ستون ها امروزی نقاشی هایی است که دارای گل و بته هستند و همچنان نشان رنگ ها بر روی ستون باقی مانده است. در آن زمان دو بخش در شمال و جنوب و همچنین دو اتاق کوچک در گوشهها وجود داشت. مقبره حافظ در بخش شمالی و در بخش جنوبی محوطه یک باغ بزرگ قرار داشت.
در آن زمان کریمخان زند از مراغه یک سنگ مرمر بزرگ سفارش داد که آن را دوپاره تقسیم می کنند؛ یک سنگ برای منبر مسجد وکیل استفاده می کنند و دیگری را بر روی قبر حافظ می گذارند. سپس کریمخان زند دستور میدهد شعرهایی از غزلیات حافظ به خط حاج آقاسي بيگ افشار بر روی قبر حافظ بنویسد.
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین
تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات
کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم
روز مرگم نفسی مهلت دیدار بده
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخیزم
تا زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار (۱۲۷۵-۱۲۸۵ هـش) مکان دفن حافظ فقط یک قبر ساده بود، اما حدود 63 سال بعد از فوت حافظ یعنی در سال ۸۳۰ هـش در دوران میرزا ابوالقاسم بابر گورکانی (پسر میرزا بایسنغر نواده شاهرخ بن تیمور)، شمسالدین محمد یغمایی، وزیر حاکم آن زمان، برای اولین بار عمارتی گنبدی شکل را بر فراز مقبره حافظ بنا کرد و در پیش آن یک حوض زیبا و پر از آب ساخت که توسط چشمههای رکنآباد تا زمان قاجار آبیاری و پر میشده است.
در دوران حکومت مظفرالدین شاه قاجار، قبرهای اطراف آرامگاه با دقت تصحیح و تزئین میشدند. از میان این گورستان، سنگ قبر حافظ به وضوح برجستهتر از سایرین بود. البته همهٔ سنگهای قبر در این مکان وجود داشتند و اندازه و شکل کلی قبرستان نیز همچنان بهطور کامل حفظ شده بود. در ادامه، در سال ۱۲۸۰ هـش، یک معجر آهنی دور قبر حافظ نصب شد. در قسمت بالای این معجر، یک نگاره ثبت شده بود که به عهد خسرو عادل، مظفرالدین شاه اشاره داشت، به این معنا که ارتباط با دورهٔ مظفرالدین شاه داشته است.
پس از مدتی، در زمان پهلوی اول فرمان داد تا بقعهی فعلی آرامگاه حافظ را به دست آندره گدار، طراح ماهر، سپرده و این اثر بینظیر معماری را به وجود آورد.
این قلعه مرکز سلسه کریم خان زند بوده و همچنین محل سکونت کریم خان زند نیز بوده است. این ساختمان با زیرساختی به مساحت ۴٬۰۰۰ متر مربع و زمینی به مساحت ۱۲٬۸۰۰ متر مربع احداث شده است. دیوارهای این ساختمان ارتفاع ۱۲ متر دارند و در چهار گوش قلعه، یک برج به ارتفاع حدود ۱۵ متر وجود دارد. در بدنه دیوارها و برجها نقاشیهای ساده و زیبا از آجر دیده میشود و در ورودی قلعه، صحنهی کشتن یک شیاطین توسط رستم با هفت رنگ کاشی نقش برجسته است. این کاشیهای زیبا در دوره قاجار به قلعه افزوده شدهاند. یک نمایی، ورودی قلعه را تشکیل میدهد که یکسو به حیاط پشتی و یکسو به حیاط داخلی و در سمت دیگر به حیاط داخلی وارد میشود. قلعه یک عقب شمالی (محل اقامت زمستانی)، یک عقب جنوبی (محل اقامت تابستانی) دارد و ساختمان غربی در طول سال چهار فصل دارد. برخلاف سطح خارجی قلعه، طرف داخلی یک منظر زیبا دارد. در اتاقها با تصاویر قارهای مانند گلها، برگاموت و پرندگان تزئین شدهاند. پس از سقوط دودمان زند و ظهور دودمان قاجار، قلعه به محل اقامت حاکمان و حاکمان تبدیل شد و تا اوایل دوره پهلوی به عنوان زندان استفاده میشد. بخشی از تزئینات این قلعه در دوره قاجار به تهران منتقل شد. این آثار در سال ۱۹۷۳ میلادی به عنوان یک اثر ملی ثبت شده است.
مسجد وکیل به دستور کریم خان در سال ۱۱۸۷ هجری شمسی ساخته شد. ساختمان مسجد با مساحتی حدود ۱۱.۰۰۰ متر مربع شامل ورودی بزرگ، حیاط، آینههای شمالی و جنوبی، شبستانهای شرقی و جنوبی، پرتیکهای شرقی و غربی، و یک حیاط کوچک است. شبستان مسجد وکیل دارای سفالهای زیبا، ستونهای منحنی، و منبر مرمری چهاردهپلهای یکپارچه است که از آثار دوره زند به شمار میرود. این منبر نماد چهارده امام بیگناه با چهارده پله سنگی است و سنگ آن از مراغه به شیراز منتقل شده است. آینه شمالی مسجد وکیل به نام “آینه مروارید” شناخته میشود و عرض آن ۱۲ متر و طول آن ۲۰ متر است. در بالای این آینه، دو مناره زیبای کاشیکاری قرار دارد.
این مسجد در سالهای ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۵ هجری قمری، طبق دستور حسن علی ناصرالملک، میرزا محمد حسن ساخته شده است. معمار و استاد محمد رضا، یکی از بزرگان کارگران سرامیک دوره قاجار، این مسجد را ساخته است. این مسجد دارای یک میدان بزرگ، دو تراس شمالی و جنوبی، یک ناو از شرق به غرب، و یک ورودی زیبا است. این مکان دارای ۲۹۸۰ متر مربع مساحت و مساحت ساختمان ۲۲۱۵ متر مربع است. ناو غربی مسجد دارای هفت درب بزرگ چوبی است که با پنجرههای شیشهای تزئین شدهاند و دوازده ستون سنگی یکپارچه با خطوط مارپیچی در دو ردیف شش به دوازده. سقف ناو همچنین با طرحهای گل و خطوط و آیات عربی زیبا تزئین شده است.
این باغ محل دولتی حاکمان قوام الملک بوده و برای برگزاری جلسات عمومی و نجیبان در دوره قاجار استفاده میشده است. این باغ به دلیل داشتن درختان پرتقال وسیع به نام “نارنجستان” شناخته میشود. مساحت کل این مکان 3085 متر مربع است، حدود 940 متر مربع از آن توسط ساختمان اشغال شده است. این ساختمان دارای دو طبقه و یک طبقه زیرزمین است و یک ساختمان خارجی از طریق یک تونل به داخل خانه متصل شده است. نارنجستان به مدت طولانی محل اقامت خانواده قوام بوده و در دهه 40 به دانشگاه شیراز تحویل داده شد. این مجموعه پس از انقلاب اسلامی مجدداً بازسازی شد و در حال حاضر به عنوان یک موزه توسط گردشگران بازدید میشود.
این ساختمان 840 متر مربع زیرساخت و 4635 متر مربع فضای باغ دارد و بر دو طبقه ساخته شده است. این ساختمان در منطقه مرکزی قدیمی شیراز، به نام انوری، واقع شده است. این عمارت در سال 2000 با شماره ثبت 2781 به عنوان یک ساختمان ملی ثبت شد. عمارت شاپوری توسط عب القاسم مهندسی طراحی شده و بین سالهای 1930 تا 1935 ساخته شد؛ مالک آن عبدالصاحب شاپوری، بازرگان ثروتمند ایرانی بود. این ساختمان منحصر به فرد و بسیار نوآورانه است. در دوره 1990 تا 2000، خانواده شاپوری در اینجا زندگی میکرد، اما پس از سالها، خانه خالی شد. خانه شاپوری بسیار خاص و متمایز از سایر ساختمانهای تاریخی منطقه در آن دوره است. این به سبک معماری قاجار ساخته شده و یکی از اولین ساختمانهاست که معماری آن به شیوه آزادی دارد.
در معماری ایرانی، وجود یک بالکن در ساختمان معمولاً متداول نبوده است، اما در این ساختمان یک بالکن با 14 ستون وجود دارد که این مسئله در آن زمان نوآوری بزرگی بود. همچنین در طراحی عمارت شاپوری از یک پله استفاده شده که در هیچ یک از ساختمانهای آن دوره دیده نمیشود. به طور کلی، طرح عمارت در دوره خود بسیار ویژه و منحصر به فرد بود.
پس از ورود، یک حوضه ایرانی بزرگ، بالکن رنگارنگ، نقاشیهای دیواری در بالای پله، کار آینه، دیوارهای دستنقاشی شده، استاکو و تزئینات سنتی مشاهده میشود که به همراه یکدیگر یک صحنه خیره کننده ایجاد میکنند. برخی از ویژگیهای بیقیمت خانه شاپوری شامل تزئینات نمای غربی (اصلی)، ستونهای گچی چرخیده و طراحیشده، کاشیکاری با الگوهای هخامنشی در پله بالا، است. درختان که در این عمارت کاشته شدهاند شامل سرو، اقاقیا، پلوس، انجیر، رمان، نارنج، خرما و گلهای گرانیوم و گل رز است.
این آثار صد ساله به قدری زیباست که هر بینندهای را به هیجان و انرژی فراوان میاندازد. از ابتدای ورود به باغ، چشمان شما به طور ناخواسته در تزئینات فراوان و پرهیاهوی نمای خارجی عمارت مشغول میشود. انگار که به دنیایی از اشکال و رنگها وارد شدهاید. این آثار ثبت شده است.
تاریخ باغ به دوران سلجوقیه بازمیگردد و از دوران آل اینجو همواره وجود داشته است. در دوران دودمان زند، کریمخان زن باغ را بازسازی کرد و بهبود داد. در پایان دوران زند و آغاز دوره قاجاریه، این باغ به مدت ۷۵ سال به رهبران قشقایی تعلق داشت. در دوران ناصرالدینشاه قاجار، حسنعلیخان نصیرالملک یک ساختمان زیبا در آن بنا کرد، اما پس از درگذشت او در سال ۱۳۱۱ ه.ش.، دوشادوش او، ابوالقاسمخان (نصیرالملک دوم) باغ را به ارث برد، ساختمان ناتمام دایی او را کامل کرد و به نحوی موثر به پایان رساند که تا کنون باقی مانده است.
این اثر ارزشمند توسط حاج محمد حسن، یک معمار برجسته دوران قاجار ساخته شده است. پس از آن به دلیل بدهی مالکان باغ، به مالکیت دولت منتقل شد و سپس به دانشگاه شیراز منتقل شد. این باغ در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۱ میلادی بازسازی شده و در سال ۱۳۵۹ ه.ش. به باغ گیاهشناسی تبدیل شد.
ویژگی برجسته این ساختمان، پله مرکزی دو طبقهای آن است. در بالای ساختمان، طرحهای کاشی منحنی وجود دارند که شامل شخصیتهای تاریخی، ادبی و افسانهای به زیبایی ساخته شدهاند. در میان این شخصیتها، میتوان به ناصرالدینشاه روی اسب سفید، پیامبر سلیمان (علیهالسلام)، یوسف و زلیخا، داستانهای فردوسی و نظامی، و شخصیت داریوش هخامنشی اشاره کرد. در سراسر پایه این اثر، شعرهای سعدی، حافظ و شریده شیرازی به وسیله میرزا علی نقی، خوشنویس دوران قاجار حکاکی شدهاند.
اولین ساختار این یادمان از سنگ و گچ بود. پس از ساخت این دروازه، او دستور داد که یک قرآن بزرگ به نام “قرآن سی و هفت مرد” روی آن قرار داده شود تا کاروانها از زیر آن عبور کرده و برای آنان سلامتی در سفر خواسته شود. از زمان قرار گرفتن این قرآن، دروازه به نام “دروازه قرآن” شناخته شده و تا کنون با این نام باقی مانده است. این قرآن دو جلدی است که به دوره تیموریان باز میگردد و توسط ابراهیم سلطان به خط ثلث و محقق نگاشته شده است. ساختار فعلی دروازه قرآن توسط یکی از بازرگانان شیراز به نام “حسین ایگر” یا “اتماد التاجر” در سال 1327 ه.ق. مجدداً ساخته شد. مزار بنیانگذار این دروازه در جنوب شرق این یادمان قرار دارد.
در اوج غربی کوه چهل مقام و در مقابل دروازه قرآن، یک اتاق به ابعاد 4 در 4 متر و شبیه یک گنبد از سنگ و گل نما ساخته شده است که در کنار دروازه قرآن قرار گرفته است. چهار تیرانداز را در اینجا قرار داده است که در دید از این سنگ واقع شده و به عنوان یک مکان نظارتی بر حرکت کاروانها و مسیر اصلی شهر برای نگهبانی و سربازان به کار گیری میشوند. در اصل، مشاهدهگر میتوانست دیدپذیر و برج گزارشدهی باشد که از آن طریق نشانهها و اخبار مهم به سایر نقاط منتقل میشدند. برای ارسال پیام فوری و مهم، نوری که از آینهها منعکس میشد، دودزنی، استفاده از شاخهها و پیشانیزنی شبها با راهاندازی آتش به دیگر برجها اطلاع داده میشد و اینگونه اخبار به پایتخت میرسید.
اکنون این مکان توسط درختان احاطه شده و یکی از جاذبههای گردشگری زیبا در شیراز محسوب میشود. برای سفر به اینجا، باید از باغ کهلپایه عبور کنید که در امتداد کوه چهل مقام واقع شده و سپس برای رسیدن به قله، باید روی پلههای سیمانی که توسط شهرداری شیراز ساخته شدهاند، قدم بگذارید.
او در منابع عربی به نام “آبنیاکویه” شناخته میشد و در انتهای عمر خود در یک تپه نزدیک به شیراز زندگی میکرد، که به عنوان باباکوئی به همه مردم شناخته میشد. آبنیاکویه شاگرد شیخ ابوالعبدالله ابن خفیف بود و در زمینههای مختلف، به ویژه در روایت حدیث و آشنایی با داستانها و علمای زمان خود، ماهر شد.
بین درختان بید و چنار بهطور کامل پنهان شده، هوای خنک و فضای دلنشین، و دوری از همه شلوغیهای شهر، روستای قلات یک بوم استثنایی برای دیدن است. اگر علاقهمند به گردش روستایی یا صعود کوه هستید، این یک انتخاب استثنایی برای شماست. بیایید به این رویایی در دیار روستایی شیراز نزدیکتر نگاهی بیندازیم.
شهر گلها و اشعار از پیش پر از باغها و سبزهزارهاست و روستای قلات یکی از بهترین آنهاست. “قلات” یک شکل قدیمی از کلمه روستا است و به جایی اشاره دارد که چشمههای آب گرم و آبوهوای خوبی دارد. این روستا برای کسانی که از ترافیک و آلودگی صوتی خسته شدهاند، مکانی ایدهآل است؛ شما میتوانید آرامش کامل را در اینجا پیدا کنید. تنها کافی است که به صدای آبی گوش کنید که بهآرامی از آبشارها پاک میشود و یا لذت ببرید از تماشای درختان و درختچههای زیبا و سبز.
روستاییان در خانههایی ساخته شده از آجر، گل، و سنگ زندگی میکنند، اما همانند بسیاری از مناطق قدیمی دیگر، مدرنیته با طهارت روستای قلات تداخل دارد، و برخی ساختمانها مانند رستورانها و کافهها به شکل مدرن ساخته شدهاند و ممکن است با الگوهای قدیمی هماهنگ نباشند.